تاریخ ایتالیا

اگر ایتالیا چنین تاریخ جذابی نداشت ، چیزهای زیادی برای دیدن وجود نداشت. تاریخ طولانی شبه جزیره ایتالیا تنها چیزی برای کتاب های تاریخ نیست. این تاریخ را می توان در آثار تاریخی متعددی مشاهده کرد که سالانه میلیون ها گردشگر را به ایتالیا می کشاند. در واقع ، حتی اگر مسافری علاقه چندانی به تاریخ ملت ایتالیا نداشته باشد ، این تاریخ را با دیدن ستون یا طاق رومی ، کلیسای قرون وسطایی با طاق ها و نقاشی های دیواری رومانسک عالی ، یا یک ویلای توسکانی با آن تجربه می کنند. باغ رنسانس. این تاریخ ایتالیا است که هنگام آمدن به این کشور تجربه می کنید و آموزش تاریخ ایتالیا می تواند به شما در درک بهتر آنچه می بینید کمک کند. این درک همچنین می تواند راهنمای برنامه سفر شما باشد.

رم را به عنوان مثال در نظر بگیرید. اکثر خوانندگان رم را پایتخت امپراتوری روم می دانند ، اما این شهر مرکز ایالت های پاپ ، محل زندگی پاپ نیز بود. در واقع ، بسیاری از سایتهای روم متعلق به این دوره هستند ، حتی اگر شامل spolia مربوط به دوره شاهنشاهی قبلی باشند. می توان گفت که رم نمایانگر ایتالیا در جهان کوچک است. برخلاف سایر کشورها ، همپوشانی دوره های تاریخی در ایتالیا وجود دارد که در سراسر ایتالیا احساس می شود. کلیساهای روم اغلب معابد بت پرست قبلی را در خود جای داده اند ، در حالی که بسیاری از کلیساهای باسیلیکا در سیسیل ، در حقیقت ، مساجد ساراچن قدیمی هستند. امپراتوری روم ممکن است در سال 476 سقوط کند ، اما هرگز واقعاً از بین نرفت زیرا بسیاری از بناهای عملی آن ، که دیگر در دوره مسیحیت کاربردی نداشت ، به چیزهای دیگری تبدیل شد.

بنابراین ، تاریخ ایتالیا برای امپراتوری ها ، اقوام و مذاهب مختلف قابل توجه است که ظاهراً همگی با یکدیگر همپوشانی دارند و باعث ایجاد یک سنت فرهنگی غنی شده است که امروزه به راحتی توسط بازدیدکنندگان عادی ایتالیا قابل مشاهده است. حتی می توان گفت که مردم ایتالیا نماینده این میراث همه مردمان مدیترانه ای هستند که از این سرزمین عبور کرده اند. شاید هیچ جا این غذای واقعی مانند جنوب ایتالیا با غذاهای غنی و ویژگی فرهنگی آن وجود ندارد و این منطقه را نه تنها از سایر نقاط اروپا بلکه حتی از دیگر مناطق ایتالیا متمایز می کند.

حتی رومیان ایتالیا را گیج کننده می دانستند. ایتالیا در زمانهای قدیم محل زندگی ده ها نفر بود که رومیان تنها یکی از آنها بودند. خوشبختانه برای رومی ها ، موقعیت استراتژیک شهر آنها بر روی رودخانه تیبر و پیشرفت های فناوری که این افراد را در جهان باستان استادکار ساخت ، به رومی ها اجازه داد تا تمام ایتالیا و بعداً کل منطقه مدیترانه را متحد کنند. به عنوان نمونه ای از وصله پیچیده ایتالیا در دوران باستان ، رومی ها توسط گروه های غیر رومی مانند اتروسک ها ، سابین ها ، سابین ها ، آپولیان ها ، لوکانیان ها ، لیگوری ها ، امبری ها ، پیسنتین ها ، یونانی ها و دیگران احاطه شده بودند. حتی در منطقه تحت کنترل رومیان لاتیوم ، که در ایتالیایی مدرن به لاتزیو معروف است ، گروه هایی بودند که به زبان های دیگری غیر از لاتین در اصل صحبت می کردند و رومی ها آنها را از خود متمایز می دانستند.

رومیان باستان از تفاوت خود با دیگران بسیار آگاه بودند ، اما این تعصب رومی مانع تشکیل امپراتوری آنها نشد. در واقع ، سیاست روم شامل آوردن گروههای غیر رومی به ملت روم بود و به تدریج به آنها اجازه می داد از امتیازات شهروندی رومی بهره مند شوند. حتی تیره بزرگ پدربزرگ جولیا ، که جولیوس سزار و آگوستوس به آن تعلق داشتند ، از لحاظ فنی خارج از رم ، در شهر آلبا لونگا ، جایی که گفته می شود آنها پادشاه بودند ، سرچشمه گرفته اند. این فرایند آوردن بهترین و درخشان ترین مناطق حاشیه ای به مدار روم به دولت روم اجازه داد تا بیش از هزار سال در منطقه پیچیده مدیترانه زنده بماند.

اما رم تنها یک داستان در کتاب تاریخ ایتالیا است ، هرچند یک داستان مهم. داستان ایتالیا به تنهایی یکی از مهاجمان “بربر” یونانیان مانند گالها ، گوتها و هونها و کلیسای کاتولیک است که بعد از رومیان به نیروی اصلی زندگی ایتالیایی تبدیل شد و شاید بتوان گفت هنوز هم غالب است. نیروی امروز تاریخ ایتالیا ثبت حرکت همه این قوم است ، همانطور که ایتالیایی ها بسط همه چیزهایی است که از این سرزمین گذشته است.

 

تأسیس رم
مورخان ایتالیا تمایل دارند زمان زیادی را در سالهای اولیه صرف کنند ، زیرا این دوره مورخ را مجذوب خود می کند. این جذابیت به همان اندازه از آنچه که معلوم نیست نشأت می گیرد ، همانطور که از آنچه که معلوم است نشأت می گیرد. مانند دیگر مناطق منطقه مدیترانه ، ایتالیا در دوره نوسنگی مسکونی بوده است که توسط استخوان های نئاندرتال ها و دیگر انسان ها و نقاشی های غار نشان داده شده است. مشخص نیست اولین ساکنان ایتالیا در اولین دوره تاریخ ثبت شده ، یعنی بین 2000 قبل از میلاد تا 1000 قبل از میلاد ، چه کسانی بوده اند ، اما شاید آنها مردم دریایی یا پلاسژی ها بوده اند که در بسیاری از مناطق دیگر مدیترانه ساکن شده اند.

مورخان متحیر از مردم دریا هستند که هم در نوشته های کلاسیک و هم در اسناد تاریخی این دوره اولیه از آنها نام برده شده است. مردم دریا به احتمال زیاد در ایتالیا ، یونان و ترکیه زندگی می کردند. در واقع ، مردم دریایی در ایتالیا ممکن است از ترکیه سرچشمه گرفته باشند که ممکن است یکسان یا مرتبط با هیتی ها نباشند ، مردمی که با موفقیت مصریان را شکست دادند. مورخان حتی در دوره یونان معتقد بودند که این اقوام دریایی ممکن است اجداد نسبی یونانیان یا حداقل برخی از یونانیان بوده باشند ، زیرا یونان نیز سرزمینی بوده که چندین گروه آثار خود را در آن باقی گذاشته اند ، هرچند شاید نه به طرز چشمگیری و نه به این بزرگی. اعداد به عنوان ایتالیا

حتی رومیان نمی دانستند که مردم متنوع ایتالیا در زمان خود از کجا آمده اند. برخی از مردم شمال ایتالیا از نظر رومی ها تازه وارد بودند ، یعنی دیرتر از خود به شبه جزیره می رسیدند ، اما هرگونه سوابق رومیان در مورد این قوم یا مدتها در تاریخ از دست رفته است. در واقع ، با رومی شدن سریع مردم ایتالیا در جمهوری اواخر و امپراتوری اولیه روم ، حتی زبانهای ایتالیا نیز ناپدید شدند.

قبل از رومیان ، اتروسک ها نام خود را در منطقه ای که امروزه به نام توسکانی معروف است ، داشته اند. رابطه بین روم و اتروسک ها همیشه محل مناقشه بوده است. روم پادشاهان اتروسک داشت و برخی معتقدند که رومیان ممکن است از تبار اتروسک ها باشند ، اگرچه خود رومیان معتقد بودند که آنها از نسل شاهزاده تروا ، Aeneas هستند. این یک تصادف تاریخی جالب است زیرا بسیاری از مورخان مدرن معتقدند که اتروسک ها به احتمال زیاد در آسیای صغیر (جایی که تروا واقع شده بود) ، که توسط کشور مدرن ترکیه اشغال شده بود ، سرچشمه گرفته اند.

شاید اتروسک ها یکی از جذاب ترین مردمان باستانی باشند که بخاطر سنت های متمایز و مخصوصاً زبان خود ، که به هیچ زبان اصلی در منطقه ارتباطی نداشت ، بسیار مورد مطالعه قرار گرفتند. دوباره تصور می شود که اتروسک ها ممکن است بخشی از گروه بزرگتری از مردمان دریایی بوده باشند و آنها تنها زبان این اقوام بوده اند که به شکل اصلی خود در دوره تاریخی زنده مانده اند. برخی از محققان اروپای شرقی معتقدند که گروههای اسلاوی جنوبی نیز ممکن است به دلیل شباهتهای بین زبان اتروسک و سربو-کرواسی ، تا حدودی از قوم دریایی تبار باشند.

اتروسک ها از هر کجا که آمده بودند ، یکی از دو تأثیرگذار اصلی بر رومیان بودند. البته گروه دیگر یونانیان بودند. اگرچه بیشتر خدایان رومی منشا یونانی داشتند ، مانند بسیاری از هنر و ادبیات رومی ، قدیمی ترین جنبه های فرهنگ رومی به وضوح منشأ اتروسکی داشت ، مانند خدایان بی چهره به نام لارس ، و رسم غذا خوردن مردان و زنان در کنار هم و خوابیدن روی نیمکت ها به همان اندازه که اتروسک های مرموز برای رومی ها اهمیت داشتند ، برخی جنبه های روم وجود داشت که به وضوح رومی به نظر می رسید: از هیچ قوم دیگری سرچشمه نمی گیرد. این شامل زبان لاتین ، نیای بسیاری از زبانها در اروپا ، از جمله فرانسوی ، اسپانیایی ، ایتالیایی و رومانیایی ، و ویژگیهای معماری مانند طاق و گنبد است.

در مورد روم جالب است که آن تمدن متمایزی بود که الهام بخش بسیاری از دیگران بود ، در حالی که به وضوح تحت تأثیر اتروسک ها در شمال روم و یونانیان در جنوب قرار داشت. در حقیقت ، این ممکن است عامل تعیین کننده ای باشد که باعث شد روم از همه شهرهای کوچک و ایالت های کوچک در ایتالیا فراتر رود و به یکی از مهمترین تمدن های تاریخ تبدیل شود. موقعیت روم بین این دو گروه و نزدیک دریا به آن اجازه داد تا بهترین همسایگان خود را به دست آورد و تمدنی منحصر به فرد رومی ایجاد کند. در واقع ، روم تصور یونان را در مورد استروئیدها نشان می دهد ، قیاس که رومیان احتمالاً از آن لذت می بردند. اما در واقعیت ، رم از نظر ظاهری شبیه یونان بود. از نظر فرهنگی ، رم چیز متفاوتی بود. همانطور که آنها سازنده های بنایی ماهر بودند ، سازندگان امپراتوری نیز بودند ، که از یونانیان الهام می گرفتند ، اما به موفقیت هایی دست یافتند که شاید برای پیشینیان آنها دشوارتر بود.

 

امپراتوری روم
اکثر ملل اروپا و غرب چیزی را مدیون رومیان هستند ، خواه زبان ، معماری یا جنبه های قانون باشد. در واقع ، سفر به واشنگتن دی سی مانند مقدمه ای بر معماری رومی است. میراث رومی در همه جنبه های زندگی غرب نفوذ کرده است و حضور رومی ها در هیچ مکانی به اندازه خود رم شدیدتر احساس نمی شود. برای بسیاری ، رم شهر ابدی است. یکی از قدیمی ترین شهرهای مسکونی در جهان ، رم بارها در قرن شانزدهم اخراج شده است ، اما او همیشه خود را با بناهای جدید که اغلب بر اساس بناهای قدیمی ساخته شده است بازسازی می کند.

اولین ساکنان رم ، و احتمالاً ایتالیا ، جایی که افرادی که همواره به عنوان پلاسژی ، سیکلوپایی یا اتروسک توصیف شده اند. اینها همچنین مردمان دریا نامیده می شوند (قبلاً به آنها اشاره شد) و مشخص نیست که آیا گروه های فوق همه متمایز بوده اند یا همان افراد. آنچه معروف است که افراد اولیه هر کسی بودند ؛ آنها سرانجام توسط خود رومیان جایگزین شدند. رومیان تأسیس شهر خود را به سال 739 قبل از میلاد منسوب کردند. این شهر توسط برادران رومولوس و رموس تأسیس شد که توسط یک گرگ در تپه پالاتین شیر خوردند.

اولین فرمانروایان روم هفت پادشاه بودند که رومیان آنها را از اتروسک می دانستند. رومیان پادشاهان خود را در همان زمانی که یونانیان با پارسیان شروع به مشکل کرده بودند ، سرنگون کردند. رومیان شکل سلطنتی خود را با الیگارشی جایگزین کردند. دموکراسی که رم با آن ارتباط دارد تا بعداً اگر واقعاً وجود داشته باشد توسعه نیافته است. در واقع ، مجلس سنای روم همیشه عنصری از شخصیت اشرافی را حفظ می کرد ، با خانواده های حامی آن مانند ژولیوس کاوزری که حق داشتند در بدنه اوت بنشینند تا زمانی که می توانستند دارایی مورد نیاز را برآورده کنند.

با افزایش امپراتوری روم و تمایل مردم شهر به چالش های جدید ، شخصیت تمدن روم تغییر کرد. این واقعیت که رومی ها توانستند آغاز خود را به عنوان یک شهر کوچک به یک امپراتوری تبدیل کنند ، بسیار جذاب است و یک مسافر می تواند آثاری را که رومیان از خود به جا گذاشته اند ، به عنوان شاهدی بر عظمت خود ببیند. در واقع ، حتی بقایای دوران قبل از روم نیز در لاتزیو پیدا شده است و گردشگران می توانند در صورت تمایل آنها را نیز مشاهده کنند.

برخی از مورخان دستاوردهای مهندسی رومیان را بزرگترین دلیل برای موفقیت تمدن آنها می دانند ، اما باید توانایی رومی را در جذب همسایگان خود ، حتی افرادی که در طول تاریخ به رم حمله کردند ، در نظر داشت. در واقع ، گالهای سلتی بارها به رم حمله می کردند و مردم روم در ترس حمله سلتی زندگی می کردند تا اینکه بسیاری از گالها در منطقه ای از آسیای صغیر که به Galatia معروف شد ساکن شدند (این افراد غلات عهد جدید در مورد 200 سال بعد)

داستان رومیان از قرن چهارم تا قرن دوم یکی از امپراتوری های تصادفی است. پس از غلبه رومیان بر همسایگان خود برای تسلط بر ایتالیا مرکزی و جنوبی ، رم خود را درگیر مسائل وسیع تری از مدیترانه ، مانند سه جنگ بزرگ علیه ابرقدرت مدیترانه ای کارتاژ ، و دخالت در امور داخلی دیگر قدرتهای منطقه ، یعنی بطلمیوس در مصر و پادشاهان مقدونیه در سرزمین اصلی یونان.

اگرچه برخی تاسیس امپراتوری روم را به تصرف قدرتهای وسیع توسط آگوستوس در 27 قبل از میلاد مسیح می دانند ، اما دولت امپراتوری روم در واقع قبل از تشکیل دیکتاتوری نظامی پیش از این بوده است. روم سه بار با کارتاژ درگیر شد و سرانجام این شهر را در 146 پیش از میلاد ویران کرد و سرزمین های آن را ضمیمه کرد. اندکی بعد ، پادشاهی پرگام توسط آخرین پادشاه آن به رومی ها واگذار شد. روم قبلاً مقدونیه و بیشتر یونان را در این نقطه ضمیمه کرده بود. در 60 سال آینده ، رم در سوریه و مناطق غربی شمال آفریقا جایگاه ویژه ای پیدا کرد. شاید مهمتر از همه ، روم توانست سرانجام متحدان/زیردستان خود در شبه جزیره ایتالیا را در جنگ اجتماعی فرو نشاند ، که در نهایت منجر به دریافت شهروندی ایتالیا و اتخاذ زبان لاتین به عنوان زبان خود می شود. آنها در ابتدا ده ها زبان صحبت می کردند که بیشتر آنها به زبان لاتین ارتباطی نداشت.

با پایان جنگ اجتماعی ، روم به اندازه کافی تثبیت شد تا خود را به طور جدی به یک امپراتوری اختصاص دهد. در واقع ، در این مرحله ، رم از یک دولت شهر تبدیل شده بود که صرفاً برای زنده ماندن گسترش یافته بود و تبدیل به امپراتوری ای شد که می خواست یکی باشد. مأموران مالیات و بازرگانان رومی از امپراتوری مزایای ملموسی دریافت کردند و رهبران پوپولیست رم خوشحال بودند که آنها را با ایجاد بهانه هایی برای حمله به سرزمین های خارجی متعهد کردند.

در این زمان بود که رم شروع به تغییر کرد. فرهنگ آن بیشتر تجاری و مادی گرا شد و تأثیرات یونان و مصر (و به طور کلی مدیترانه شرقی) بیشتر محسوس شد. محافظه کاری رومی ، تحت سلطه ایده پدرسالارانی که حق زندگی و مرگ بر خانواده خود داشتند ، با نوعی جهان وطنی جایگزین شد ، که طبق آن سناتورهای سنایی روم احساس خود را درباره رومی بودن حفظ کردند ، اما شروع شد به تصویب رساندن ویژگی های بسیاری از مردم دیگر که با آنها تعامل داشتند ، به ویژه در حوزه دین.

در این مقطع ، جمهوری روم شروع به فروپاشی کرد. دلایل زیادی برای این امر وجود داشت ، اما حداقل تا حدی به دلیل ثروتی بود که در خارج از کشور به رم سرازیر شد ، نبردهای قدرت بین پلبیان و حامیان سلطنت برای کنترل روم و درگیری های دیگر بین رومی ها و ایتالیایی ها و ژنرال ها. در واقع ، این دوره پوپولیستی در روم بود که در آن ژنرالها از تغییرات جامعه رومی برای مبارزه برای برجستگی سوء استفاده کردند. رم مدتهاست توسط یک سیستم کنجکاو اما پایدار اداره می شد که بر اساس آن دو مدیر ، معروف به کنسول ، به طور همزمان خدمت می کردند. این نوع سیستم در منطقه بی سابقه نبود زیرا اسپارتها نیز دارای سیستم فرمانروایان دوقلوی (دو پادشاه به جای کنسول) بودند.

جنگ مداوم روم در قرن اول قبل از میلاد و نیاز به رهبری پایدار باعث شد که سیستم دو کنسول منتخب سالانه از بین برود. در واقع ، مردی اهل شهر کوچک لاتیوم (یعنی خارج از روم) ، مردی به نام گایوس ماریوس ، هفت بار رکورد کنسولگری را به دست آورد زیرا رومیان برای دفع حملات Cimbri و Teutones به مهارتهای نظامی بی نظیر خود نیاز داشتند. (قبایل ژرمن) ​​و پیروزی در جنگ علیه شمالیان شمال آفریقا. تاریخ مملو از تصادفات است ، یا آنچه ما ممکن است تصادف تصور کنیم. گایوس ماریوس عموی گایوس ژولیوس سزار بود ، بنابراین او توانست از این ارتباط مهم برای فرار از آغاز به عنوان یک پدرسالار مبهم استفاده کند تا شاید مشهورترین رومی شود.

زمان گایوس ماریوس برای جنگ اجتماعی و آغاز جنگهای داخلی داخلی و رومی قابل توجه بود. مثال دیکتاتوری گایوس ماریوس الهام بخش دیگر استبداد احتمالی روم بود ، مانند لوسیوس کورنلیوس سولا ، پومپی و خود ژولیوس سزار ، مردانی که می دانستند جمهوری روم در حال فروپاشی است. ژولیوس سزار هرگز به آرزوی فرضی خود مبنی بر پادشاه شدن رم نرسید ، گرچه او کاری را که بسیاری از رومیان قبل از او انجام نداده بودند انجام داد ، اما بر گالها در فرانسه کنونی غلبه کرد. شاهکار بازگرداندن سلطنت به روم به برادرزاده و ژورنال خوانده ژولیوس سزار واگذار می شود ، گایوس ژولیوس سزار اکتاویانوس ، که در تاریخ بیشتر با نام اکتاویان یا آگوستوس شناخته می شود ، نامی که او هنگام امپراتور شدن (امپراتور) به خود گرفت.

آگوستوس بیش از 40 سال ثبات را برای رم به ارمغان آورد. او مصر را فتح کرد و کل حکومت مدیترانه را برای اولین و تنها زمان در تاریخ متحد کرد. آگوستوس که محافظه کار مصمم بود ، سعی کرد بخشی از قوم رومی را به رم بازگرداند. مجلس سنای روم با وجود اینکه تمام قدرت در دست او بود ، همچنان ملاقات می کرد و او تلاش کرد تا جلوه ای از ارزشهای سنتی روم را بازگرداند. آگوستوس هنوز یک سیاستمدار بود ، بنابراین می دانست که روم به چیزی نیاز دارد تا آن را در کنار هم نگه دارد ، زیرا اکثر ساکنان آن از نظر فنی نه رومی بودند و نه شهروندان رومی. او فرقه آگوستوس و لیویا (همسرش) را ایجاد کرد و به غیر رومی ها اجازه داد تا از طریق پرستش امپراتور و همسرش روی ایده روم سرمایه گذاری کنند. آنها هنوز خدایان بومی خود را حفظ می کردند ، نمونه ای از اینکه چگونه رومی ها در مقایسه با سایر سازندگان امپراتوری ، بیش از حد بیش از حد تحمل کننده بودند.

رم طی دو قرن آینده دوره رشد و افول را تجربه خواهد کرد. سلطنت نرون و دومیتیان توسط مورخان به عنوان نقاط ضعف تلقی می شود ، در حالی که دوران سلطنت کلادیوس و تراژان به عنوان نقاط بلند تلقی می شود. مرگ مارکوس اورلیوس در قرن دوم آغاز سقوط نهایی روم بود. در این مرحله ، روم اولین سلسله های خود را از دست داده بود و عزت شاهنشاهی می تواند به دست هر کسی که از ارتش پشتیبانی می کرد یا دینارهای کافی برای خرید تاج و تخت داشت ، بیفتد.

در آن زمان ، روم و ایتالیا به خوبی تحت تأثیر دومین تأثیر بزرگ آن (پس از امپراتوری روم) قرار گرفتند: مسیحیت. دولت روم تا قرن چهارم که رم اولین امپراتور مسیحی خود را داشت ، به آزار مسیحیان ادامه داد. پیش از این ، امپراتورهای روم برای نجات امپراتوری رو به زوال ، تاکتیک های مختلفی را امتحان کرده بودند ، مانند جنگ با اشکانیان در حال ظهور در شرق ، و اعطای تابعیت به هر شهروند آزاد در امپراتوری توسط کاراکالا در قرن سوم.

کنستانتین بزرگ سرانجام بت پرستی و ارتداد را در روم پایان می دهد و مسیحیت را به عنوان دین اصلی معرفی می کند. با وجود این ، سلطنت کنستانتین بزرگ ممکن است به عنوان پایان روم و ایتالیا به عنوان مراکز قدرت در مدیترانه در نظر گرفته شود. کنستانتین پایتخت خود را به شهر بیزانس یونان منتقل کرد ، که به آن قسطنطنیه تغییر نام داد و او شروع به تقویت قدرت در مدیترانه شرقی کرد تا غرب. اگرچه ظهور دشمنان در این منطقه این حرکت را به یک ضرورت تبدیل کرد ، اما این بدان معناست که مناطق شرقی رم در حالی محافظت می شود که روم و ایتالیا از آن محافظت نمی کنند.

حملات بربرها و کلیسای اولیه
تقسیم امپراتوری روم به دو بخش شرقی و غربی پایان ایتالیا را به دنبال داشت. امپراتورانی که در غرب سلطنت می کردند باید با دشمنانی روبرو شوند که سرزندگی آنها از دست داده بود ، و قادر بودند ارتشهای بزرگی را به میدان بیاورند ، که رم نیز به طور فزاینده ای قادر به انجام آن نبود. پس از حمله هونها ، وندالها ، گوتها و اقوام دیگر ، بخش اعظم امپراتوری روم ، یعنی آنچه امروزه فرانسه ، آلمان غربی و شمال ایتالیا است ، تحت سلطه قرار گرفت. ایتالیا با سقوط آخرین امپراتور واقعاً روم ، رومولوس آگوستولوس در 476 م ، دیگر تحت سلطه روم نخواهد بود.

اگرچه تاریخ همیشه این را روشن نمی کند ، اما اکثر بربرهای آلمانی که به رم حمله کردند و بر آن تسلط یافتند ، از تمدن تمدن روم بودند. شاید به همین دلیل است که بسیاری از بناهای تاریخی روم امروزه باقی مانده است و حتی زبانهایی که از زبان لاتین برخاسته اند به وجود خود ادامه می دهند ، حتی اگر سرزمینهایی که در آنها صحبت می شد تقریباً تحت اشغال و غارت قرار گرفته است ، از جمله خود ایتالیا. گوتها صف پادشاهانی را تاسیس کردند که حدود 100 سال پس از سقوط رم حکومت کردند. در آن زمان پاپ هایی وجود داشتند که تا قرن نهم تابع دولت در قسطنطنیه بودند. امپراتورهای روم شرقی یا بیزانس پس از فتح گوتیک توانستند بخش هایی از ایتالیا را به دست آورند تا اینکه در نهایت توسط اعراب در قرن 7 از منطقه خارج شدند.

در این مرحله ، ایتالیا واقعاً وارد عصر تاریکی شد. این دوره بسیاری از مناطق ایتالیا را از چندین جهت قابل تغییر دگرگون کرد. گروههای آلمانی ، مانند لومباردها که احتمالاً از سوئد سرچشمه گرفته اند ، شمال ایتالیا را به طور کامل تحت کنترل خود درآوردند و برخی از ساکنان اصلی را جایگزین کرده یا آنها را به سمت جنوب هل دادند. در واقع ، بیشتر تقسیم فرهنگی بین شمال و جنوب ایتالیا به واقعیت تسخیر خارجی در شمال مربوط می شود. مناطقی مانند توسکانی ، لاتزیو ، اومبریا ، ایتالیا جنوبی و سیسیل جمعیت دوران رومی خود را حفظ خواهند کرد ، اگرچه آنها نیز عملاً در معرض حملات بی وقفه ، بردگی جمعیت آنها و انتقال مداوم نیرو بودند. در واقع ، تا زمان رنسانس ، ایتالیا تقسیم شده ترین ایالت در اروپا بود ، آراگونس در جنوب قدرت داشت ، فرانسه به شمال حمله کرد ، ایالات پاپ در مرکز ، و دهها فرمانروای خرده پا و کوندوتیری در جاهای دیگر به

این زمان تقسیم شده در ایتالیا باعث ایجاد بسیاری از تفاوت های منطقه ای در زبان ، غذاها و فرهنگ شده است که ویژگی ایتالیا امروز است. در واقع ، بسیاری از مسافران به ایتالیا از تنوع زیادی که این ملت حدود 60 میلیون نفری را مشخص می کند بی اطلاع هستند. یک مورد جالب برای بررسی ، سیسیل است ، که در قرن 7 توسط اعراب مورد حمله قرار گرفت ، دوباره توسط بیزانسی ها فتح شد ، دوباره توسط اعراب فتح شد ، و سپس در زمان جنگ های صلیبی توسط نورمان ها از فرانسه فتح شد. این بدان معناست که مردم سیسیل دارای عناصری از ژنتیک و فرهنگ قبل از روم ، روم ، یونان ، عرب ، آفریقای شمالی و نورمن فرانسوی (ژرمانی) هستند ، در حالی که به زبانی صحبت می کنند که در کنار ساردینی یکی از متفاوت ترین در ایتالیا در واقع ، کلودیا کاردیناله بازیگر مشهور ایتالیایی در نقشهای اصلی خود به زبان سیسیلی صحبت کرد و مجبور شد به دلیل اینکه نمی تواند به این زبان صحبت کند ، به زبان ایتالیایی دوبله شود.

رنسانس و بعد
این دوران رنسانس است که بسیاری وقتی در خواب ایتالیا می بینند به آن فکر می کنند. این دوره که بیش از 100 سال به طول انجامید ، باعث ایجاد یکی از خلاقانه ترین جنبش های هنری و علمی در تاریخ ثبت شده شد. این جنبش از این جهت که بر همه دوره ها و فرهنگهای تاریخی که قبل از آن وجود داشته است ، اضافه شده است ، بسیار قابل توجه است. بنابراین می توانید نقاشی های دیواری و نقاشی های دوران رنسانس را در ساختمانهای رومی تبدیل کنید که به کلیسا تبدیل شده اند. باغ های رنسانس را می بینید که بر فراز باغ های شناخته شده جمهوری اواخر روم ساخته شده اند. شما مجسمه ها و مجسمه های رنسانس را به سبک پرتره های اولیه یونانی و رومی و غیره می یابید.

چیزی که در مورد رنسانس بیشتر کنجکاو است این است که این منطقه در منطقه ای با اشتیاق کاتولیک مانند ایتالیا مرکزی آغاز شد. مرکز ایتالیا پایگاه قدرت پاپ ها بود. این پاپ ها توسط کالج کاردینال ها ، مانند امروز ، انتخاب شدند و فقط از نظر نام فرمانروایان کلیسایی بودند. در واقع ، آنها از قدرت سکولار به اندازه همه پادشاهان برخوردار بودند و گاهی اوقات ارتش پاپ خود را شخصاً با لباس زره پوش به جنگ هدایت می کردند. پاپ ها از متولیان اصلی هنر رنسانس بودند و آثاری خلق کردند که از نظر ظاهری ادیان بودند ، اما در واقع اگر بین خطوط خوانده شوند ، آثار هنری مبتکرانه و تقریباً متجاوزانه ای بودند.

دوره رنسانس ، حتی اگر با حمله فاجعه بار به رم در 1526 مشخص شود ، ایتالیا را به موقعیت اصلی خود در اروپا باز می گرداند ، موضعی که در 1000 سال گذشته نداشت. در واقع ، هنری که در آن زمان در ایتالیا تولید می شد ، از دوره روم باستان دیده نشده بود. اما این فقط یک زمان هنر نبود. این دوره همچنین برای کشفیات علمی ، کشف مجدد و انفجار فرهنگی قابل توجه بود که اروپا را در مسیری قرار داد که امروز به عنوان مرکز فرهنگ اروپایی شناخته شود.

دوران رنسانس نیز زمان سردرگمی بود. زمان کاندوتیرری ، جنگ سالاران بود که برای کنترل شمال و مرکز ایتالیا می جنگیدند. در واقع ، این پایان کنتوتری بود زیرا پایگاه های قدرت در ایتالیا شروع به ظهور کردند ، یعنی فرانسه در شمال ، پاپ ها در مرکز و اسپانیایی ها در جنوب. پادشاهان آراگون که ناپل و سیسیل را در اواخر قرون وسطی تحت کنترل داشتند ، توسط پادشاهی هابسبورگ اسپانیا و بعداً بوربونها جانشین شدند. هنوز در شمال ایتالیا ایالت های کوچک وجود داشت ، برخی از آنها از فرمانروایان کاندوتیرری و برخی دیگر از فرزندان نامشروع پاپ ها و دیگر اشراف زاده رومی بودند ، اما تا زمانی که این خاندان های کوچک تحت سلطه قرار نگرفتند تحت نفوذ بوربون ها و بعدها هابسبورگ قرار گرفتند. به تدریج در سالهای منتهی به انقلاب فرانسه جایگزین شد.

طبیعتاً Medici یکی از مهمترین این قدرتهای منطقه ای بود. آنها در قرون وسطی به عنوان بانکدار فلورانس شروع به کار کردند و به شهرت رسیدند و با برخی از مهمترین سلسله های اروپایی مانند هابسبورگ و والوا ازدواج کردند و بر تمام توسکانی که تا شعبه اصلی سلسله بر آن حکومت می کردند ، تسلط یافتند. در قرن 18 منقرض شد. یکی دیگر از قدرتهای مهم منطقه ای ونیزی ها بودند ، که تا حدی ثبات را در دریای مدیترانه (برای مقاصد اقتصادی) به ارمغان آوردند ، حتی اگر این بدان معنا بود که دولتهای دیگر مجبور به مدار ونیز شده اند.

ونیز از نظر روم در دوران اولیه اولیه از اهمیت فرهنگی در ایتالیا برخوردار بود. این جمهوری محل زندگی مردانی مانند تیتیان ، کانالتو و تیپولو بود که شهرت هنری ونیزی را به دست آوردند ، که به ونیز اجازه می داد تا زمان فتح شهر توسط فرانسوی ها پس از انقلاب فرانسه ، هویت فرهنگی مستقل خود را حفظ کند. اگرچه کشورهای کوچکی مانند ونیز و مانتوآ در این سالهای بعد استقلال خود را از دست دادند ، ایتالیا تا قرن نوزدهم همچنان به تقسیم خود ادامه می داد ، حتی اگر مناطق جنوبی پس از شکست ناپلئون در پادشاهی بازسازی شده دو سیسیلی متحد شوند.

قدرت غیرمنتظره در منطقه خانه ساووی در پادشاهی ساووی خواهد بود. با حاکمیت مناطق ساووی و پیمونت در امتداد مرز فرانسه و جزیره ساردینیا ، خانه ساووی تنها سلسله ای با ثبات و سرزندگی کافی برای متحد کردن ایتالیا خواهد بود ، حتی اگر این سلسله از نظر استانداردهای اروپایی چندان قابل توجه نباشد. به ساردینی ها علیه دو قدرت اصلی در ایتالیا – اتریشی ها که در شمال بر لومباردی و ونتو حکومت می کردند ، و پاپ هایی که هنوز ایتالیا مرکزی را تحت کنترل داشتند ، جنگ می کردند. آنها با ملی گرایان ایتالیایی در جنوب می پیوندند تا بیشتر ایتالیا را در پادشاهی ایتالیا در سال 1861 متحد کنند.

با تشکیل این ایالت ، ایتالیا برای اولین بار از زمان سقوط رومی ها در 476 متحد شد. ایتالیا تا حدودی با هم ادغام فرهنگی روبرو شد ، اگرچه تفاوت های منطقه ای در فرهنگ در ایتالیا هنوز ادامه دارد. ایتالیا دوران امپریالیسم و فاشیسم را پشت سر می گذارد ، زیرا در صدد ایجاد هویت برای خود در جهان مدرن بود. میلیون ها ایتالیایی در مواقع تغییرات صنعتی و فرهنگی ، سرزمین مادری خود را ترک می کنند و در مناطقی مانند ایالات متحده ، آرژانتین ، برزیل و بسیاری از سرزمین های دیگر که فرزندانشان خاطرات ایتالیا را با خود به ارمغان می آورند ترک می کنند.

مرور سریع جغرافیای ایتالیا

مرور سریع جغرافیای ایتالیا برای خواننده ای که قصد سفر به این کشور را دارد مفید خواهد بود. ایتالیا عضو اتحادیه اروپا و ناتو است و با فرانسه ، سوئیس ، اتریش و اسلوونی همسایه است. ایتالیا همچنین شامل دو کشور کوچکتر است: شهر واتیکان و سان مارینو. بسیاری از گردشگران به رم واتیکان را در سفرهای خود گنجانده اند. مسافران به آمبریا و مارچ نیز می توانند با سان مارینو حرکت کنند ، هرچند این کار ممکن است از جانب گردشگران فداکاری کند.
جغرافیای ایتالیا نسبت به سایر کشورهای اروپایی آب و هوای گرمتری به آن می دهد. این هم به این دلیل است که از بیشتر کشورهای اروپایی جنوبی تر است ، بلکه به این دلیل است که در شمال شرقی توسط دریا احاطه شده است. ایتالیا سرزمینی با تنوع جغرافیایی زیاد است ، با کوه ها ، تپه ها و دره های حاصلخیز در سراسر این سرزمین پراکنده شده است. اگرچه زمین های حاصلخیز زیادی در ایتالیا وجود دارد ، اما مناطق متعددی تحت تسلط کوه ها وجود دارد ، به ویژه در داخل و شمال ایتالیا.

ایتالیا کشوری باریک و طولانی است که از دریای مدیترانه خارج می شود. با نگاهی سریع به نقشه مشخص می شود که ایتالیا شبیه چکمه است. ناحیه آپولیا پاشنه چکمه است در حالی که کالابریا انگشت پا است. در ساحل کالابریا جزیره سیسیل قرار دارد ، یک جزیره بزرگ با سابقه طولانی. جزیره مهم دیگر ایتالیا ، ساردینیه مرموزتر است که در شمال غربی سیسیل ، در جنوب منطقه کورسیکای فرانسه (ساکن مردم ایتالیایی) واقع شده است.

ایتالیا ، کشوری تقریباً 60 میلیون نفری ، به مناطق و استان ها تقسیم شده است. این مناطق نمایانگر مناطق تاریخی ایتالیا هستند و این مناطق به استانهایی تقسیم می شوند که عموماً به نام پایتخت خود نامگذاری شده اند. به عنوان مثال ، استان میلان در منطقه لومباردی قرار دارد. مناطق ایتالیا در زیر ذکر شده است:

  • لاتزیو
    مارچه
    توسکانی
    آمبریا
    امیلیا رومانیا
    فریولی-ونزیا جولیا
    ترنتینو-آلتو آدیژ/سودیرول
    ونتو
    دره آستا
    لیگوریا
    لومباردی
    پیمونت
    ابروزو
    آپولیا
    باسیلیکاتا
    کالابریا
    کامپانیا
    مولیز
    ساردینیا
    سیسیل

 
 
 

مکالمه آهسته ایتالیایی برای مبتدیان

 
 
 

آموزش زبان ایتالیایی

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *